سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوتاه مینویسم لُبّ مطلب را ، باب میل تنبل ها!

آقای تلویزیون

فردای چارشنبه سوری ، گزارش سوختگی پخش میکنی فایده نداره! دیگه دیره

 

صحنه های کَریه و چندش آورِ سوختگی رو

یک هفته قبل از چهارشنبه سوری پخش کنید (از آرشیو پارسال پیارسال)

تا مردم ، قبل از حادثه هشیار بشن


نشون بدید پسرایی رو که جزغاله شدند و

از ریخت افتادند! دیگه کسی رغبت نمیکنه حتی جواب سلامشون رو بده!

دخترایی رو که زیبایی و احساس خوبشون رو از دست دادند... 

مادرهایی که جنین شون سقط شد... 

کسانی که مجروح و ناقص و نابینا شدند ، زحمتشون گردنِ دیگران افتاد

 

حس غیرت پسرا رو تحریک کنید

 


+ تاریخ چهارشنبه 93/12/27ساعت 11:34 عصر نویسنده E . A | نظر

رمز : Elahe  


+ تاریخ سه شنبه 93/12/26ساعت 3:26 عصر نویسنده E . A | نظر


یکی از تفاوت های جنس مؤنث و مذکر

که در تبلیغات و جلب توجه ، باید مدّ نظر داشت

اینه که

اگه چیزی رو ازش دریغ کنی و منتظر و بلاتکلیف بمونه

برای مذکر ، جذابیت رو بیشتر میکنه و خواهان تر میشه،

براش بیشتر دست و پا میزنه

اما

جنس مؤنث ، میرنجه و قهر میکنه ، منصرف میشه

چون حس میکنه بازیش گرفتن و سرکاره!

یا قصد آزردن و تمسخرش رو داشتن


+ تاریخ دوشنبه 93/12/18ساعت 12:0 صبح نویسنده E . A | نظر

غیبت و تمسخر نکن

نه به خاطر ترس از خدا و پیغمبر!  
.
غـیـبـت نـکـن، بـه خـاطـر عـزیـزات 

چون

1- صفات بد
به
شنونده ی غیبت
تـلـقـیـن میشه  

عـزت و اعتماد به نفسش کم میشه!



2- همش دلـهـره و تـردیـد داره که

خلاف میل کسی عمل نکنه!!
تا بـدگـویـی شو نکنن

استقلال عملشو از دست میده!


+ تاریخ چهارشنبه 93/11/22ساعت 12:0 صبح نویسنده E . A | نظر

با اطلاعات ناقصی که 
به درست بودنش یقین نداریم
قضاوت نکنیم تبسم


+ تاریخ یکشنبه 93/10/21ساعت 12:0 صبح نویسنده E . A | نظر

 

هرگاه کسی با شما سخن گفت و نگرانِ [چپ و راست] بود ، بدانید گفتار او امانت است.

( یعنی بهش گیر نده ، دوست نداره ادامه شو بگه + این حرف یک رازه نباید بذاری فاش شه ) 
 


+ تاریخ یکشنبه 93/10/21ساعت 12:0 صبح نویسنده E . A | نظر

قرار بود روز 26 آذر 93 

به مناسبت 60مین سالگرد تأسیس دانشکده مدیریت دانشگاه تهران ، جشنی برپا بشه

اما ...

در روز 25 آذر 93 یعنی درست یک روز قبل از برپایی جشن، حادثه ای رعب انگیز رخ داد!!

مهمانی عجیب و ترسناک که در محوطه ، ول میچرخید ، به طور ناگهانی به سمت سلف خواهران حمله ور شد!!


با صدای جیغ و فریادِ دخترانِ حاضر در سلف ، تعدادی از دانشجویان پسر سریعاً خود را به سلف رسانده

او را دستگیر کردند و به حیاط پشتی دانشکده منتقل نمودند.


بنا به صلاحدید مسئولان ، تصمیم گرفته شد که او را در مراسم فردا در ملأ عام سر بِـبُـرند !!

 

اینم عکسش!

 


+ تاریخ سه شنبه 93/9/25ساعت 5:36 عصر نویسنده E . A | نظر

 بخشی از وصیت نامه ی من پوزخند

 

1- لازم نکرده واسه مراسم ختمم، روضه خون دعوت کنید جیغ جیغ کنه تو بلندگو!

 


2-
 برنامه متنوع باشه : ده دقه قرآن بخونن، 15دقه سخنرانی، باز دوباره 10دقه قرآن، 15دقه سخنرانی ...

خب دیگه خدافظ شما. بسه دیگه، یک ساعت شد


3- قرآن خونِ من،باید صدای آرامش بخش داشته باشه. با لحن خوش، قرآن بخونه، سریع و روان و واضح، اما نه با عجله و استرس. ناله هم نکنه

 

4- سخنران، صداشو نندازه تو سرش!

با متانت و رسا صحبت کنه. مختصر و مفید. و موضوع سخنرانی «آداب اجتماعی» باشه. و منبعش، کتابهای اخلاقیِ معتبرِ شیعه . . .

مثلاً محتوای سخنرانی یه همچین چیزی باشه :

«وقتی قرآن میخونن به احترامِ کلامِ خدا، سکوت کنید.  اگه موقع قرآن خوندن، صحبت کنید دعاتون مستجاب نمیشه!!!!  ...

حرف های ضروری تونُ با ایما و اشاره به هم بگید...

تا جایی که امکان داره بچه همراهتون نیارید! مگر اینکه رفتارِ بُزُرگونه داشته باشه و ساکت بشینه... »

یه حدیث هم با این مضمون بگه که « جلو شیکم تونُ بگیرید تا عزت تون حفظ بشه » گدا گشنه ی ندید پدید که نیستید هول میزنید واسه حلوا خرما و میوه!

 

5- خوراکی ها رو 2-3 برابرِ جمعیت تهیه کنید؛ چون همیشه و همه جا انسان (انسان نما!) هایی یافت میشوند که نه فکرِ شخصیتِ خودشونن، نه فکرِ آبروی میزبان   ...

هم میخورن، هم میبَرن!!!! نمیگن یه وخ کم میاد و میزبان شرمنده میشه!!!

اینا فامیل نیستنا، یه عده ای اند که معلوم نیست از کجا پیداشون شده!

 

6- نمیخواد کل قرآنُ ختم کنید برام!!! ... هرکی هر چند تا آیه که حسّش بود بخونه ، اونم با معنی و مفهومش.

نخوند هم نخوند :-| زوری که نیست! ( ولی خرما هایی که خورده کوفتش بشه!! جالب بود)

 

7- مراسم 3 و 7 مو یکی نکنیدا ! هر دو تاشو بگیرید.

 

حرفام تموم شد  دیگه...

 

آهان! یه چیزی یادم افتاد!!

موقعِ جون دادنم مث تو فیلما هی باهام حرف نزنیدا !!! اشهد مو مُدام برام تکرار کنید.

قربون دستت یه لیوان آب هم بیار، تشنمه! 

 


پی نوشت :

 

وصیت کردن، به معنی مردن نیست !! من جَوونم آرزو دارم دوست داشتن باید نسلی نکو از خودم باقی بذارم... نسلِ شیعه باید تداوم یابد!

 

ضمناً

من قصدِ رحلت ندارم   . . . فقط خواستم بگم « حرمتِ مراسم ها رو با کج سلیقگی و بی برنامگی از بین نبریم ، مردمُ دلزده نکنیم »

پایان :)


+ تاریخ پنج شنبه 93/8/1ساعت 1:42 عصر نویسنده E . A | نظر

(1)
کرامت پذیری
-------------
امام صادق (ع) فرمود :

دو نفر بر امیر مؤمنان (ع) وارد شدند،

 آن حضرت برای هر یک از آن دو فرشی گسترد؛

یکی از آن دو روی فرش نشست و دیگری خودداری کرد.

امیر مؤمنان (ع) فرمود : بر آن بنشین، زیرا کرامت پذیری را جز نادان ردّ نمیکند.

(الکافی، ج2، ص652)

 


 


(2)
استقبال و بدرقه
--------------
امام باقر (ع) :

به کار گیری مهمان جفاست.

هر گاه مهمان بر شما وارد شد او را یاری کنید { تا ره توشه خود را جا به جا کند }
و
 
هر گاه کوچ می کند وی را یاری نکنید، زیرا از فرومایگی است ( چون نشاط شما از رفتن اوست )
و

او را از ره توشه بهره مند سازید و ره توشه اش را نیکو کنید، زیرا از بخشندگی است.

( الکافی، ج6، ص284 )


 (3)
نهی از آزار بیمار
----------------
امام صادق (ع) :

به مبتلایان { به بیماری و گرفتاری } خیره نشوید ، چون موجب اندوهشان می شود.
 
( مشکاه الانوار، ص28 )


+ تاریخ شنبه 93/5/18ساعت 10:14 صبح نویسنده E . A | نظر

امام رضا (ع) :


در جسم انسان رگی به نام "عشا" وجود دارد


که چنانچه شخص شام نخورد

 
آن رگ تا صبح وی را نفرین کند و گوید خدا تو را گرسنه و تشنه کند؛ چنان که مرا گرسنه و تشنه کردی.


پس هیچ یک از شما شام خوردن را ترک نکند، هرچند به لقمه ای از نان یا جرعه ای از آب باشد


(الکافی،ج6،ص289)

ادامه مطلب...

+ تاریخ سه شنبه 93/5/14ساعت 12:0 صبح نویسنده E . A | نظر