خودم نخوندمش، یکی از استادام برداشتشو از نمایشنامه هملت بهمون گفت.
منم الآن برداشت خودمُ از حرفای استادم براتون می گم:
میگه آدما توی 3 سطح زندگی می کنن.
سطح having : داشته ها و تعلقات آدم، چیزایی که دیگران می تونن بهت هدیه بِدَن، یا ازت بدزدن.
همیشه نمی تونی همراهت داشته باشی ش.
سطح doing : کارهایی که انجام میدی. رفتارات، حرفات،… که ممکنه در اثر جوّ گرفتگی تغییر کنن!
پس اینام پایدار نیستن.
سطح being : بودن یا نبودن، مسئله این است! می گه چی هستی و چی نیستی.
مثلاً خوش سخن هستی، ورّاج نیستی، بی زبون نیستی.
پس اگه باهات همصحبت بشن در اثر جوّگرفتگی یا تلقین یا سرزنش، تغییر رفتار نمی دی، چون به صفتی که داری مطمئنی.
مثلاً اگه می خوای 10 تا جمله بگی، چه بهت بگن لالی چه بگن ورّاجی، تو همون 10 تا جمله رو می گی.
مثال: مدرک تحصیلی گرفتن می شه having، مطالعه کردن می شه doing، فرهیخته شدن می شه being
آیا تنها روش فرهیخته شدن مدرک گرفتنه؟ مطالعه کردنه؟
می شه از رفتار های دیگران درس گرفت و فرهیخته شد.
آیا هرکسی که مطالعه می کنه، فرهیختهَ س؟
ببینیم هدف نهایی مون چیه، به چه being ی می خوایم برسیم،
اون وقت هزار تا راه متفاوت پیش پامون پیدا می شه.
راه هایی که خلوت اند هرکسی از اونجا نمی ره و پشت ترافیک نمی مونیم. فقط یه ذره ریسک داره!
یا باید راهنما بود یا دنباله رو. کدومشُ ترجیح می دی؟
+
تاریخ یکشنبه 92/4/16ساعت 7:21 عصر نویسنده E . A
|
نظر